- این شعر را اولاً برای خودم مینویسم. برای خودم که این چند روز اصلا حال خوشی نداشتهام.
پا فشاری و استقامت میخ ... سزد ار عبرت بشر گردد
بر سرش هر چه بیشتر کوبی ... پافشاریش بیشتر گردد
«بهار»
- نشستهام روی صندلی. از دهنم در میره و به آواز بلند میخونم:
عشق، فکرِ دلِ افگار زمن دارد بیش ... دایه پرهیز کند طفل چو بیمار شود!
مامان سریع میگه: «اون که دایه است اینجور پرهیز میکنه اگه مادر بود چیکار میکرد؟» و بعد شروع میکنه شعر را معنی کردن و آخرش هم میگه: «خوب معنی کردم؟! همیشه از این شعر آسونها بخون که من بتونم معنیش کنم!» و من مات و مبهوت موندهام که چرا تا به حال از این زاویه به این شعرِ سختِ صائب نگاه نکرده بودم!
پ.ن: شما هم در مورداین دو تا شعر نظرتون را بگید. خوشحال میشم بر آگاهیام بیفزایید!